نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.

نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.


+ خانه  
+ نظرات در معرض ديد عموم قرار نمي‌گيرند. + گاهي مطلبي بارها دچار تغيير مي‌شود. + جمله‌ي سردرِ وبلاگ از يحيي قائدي‌ست.

خدا و جهانی دیگر

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۱ ب.ظ

من تمام کودکی، نوجوانی و جوانی ام را در فضایی گذراندم که تعریف خاصی از «خدا» در آن جریان داشت. به کمک این تعریف، انسان ها کلا همه چیز را به خواست «خدا» حواله می نمودند و از خودشان سلب مسئولیت می کردند و این خدا، چون همه چیز در دست او بود، وقتی حقی از من ضایع می شد به سرعت به عنوان مسببی در کنار رنج ها، شکست ها و ناکامی هایم حاضر می شد و باید پاسخگوی عملکردش می بود و البته همیشه هم یک جواب تکراری و آزاردهنده داشت: حکمت!
وقتی فضای زندگیم تغییر کرد، کم کم متوجه شدم تعریف من از انسانیت ضعف دارد. دیدم بسیاری از ناکامی ها و شکست ها می توانند با توانمندیهای انسان به پیروزی بدل شوند و خداوند نقشی در این میان بازی نمی کند. مسئولیت ناکامی های زندگیم را بر عهده گرفتم و خدای تازه ای آفریدم که دیگر بابت شکست هایم آویزانش نباشم. من پذیرفتم خدا با قدرت و خلاقیت، جهانی را آفریده؛ قوانینی را بر آن حاکم ساخته و همه چیز را به نظاره نشسته است و انسان در قالب قوانینی که بر زندگیش حاکم است می تواند خالق غم یا شادی، موفقیت یا شکستش باشد. این «خدا»ی تازه خیلی خدای بهتری بود. فقط خالق آب زلال و بوی گشنیز و نعناع و فلفل دلمه ای و سیر تازه بود و تقصیر او نبود که من بیکار بودم، خانه دار نمی شدم. ماشین دار نمی شدم، بچه دار نمی شدم. ازدواج نمی کردم و شفا نمی یافتم.
با گذشت زمان، با نوع متفاوتی از درد آشنا شدم که از توانمندی انسان برای حیوان بودن نشات می گرفت. دیدم یک جایی، انسان ناعادلانه در برابر انسانی دیگر، به عجز می رسد! و هیچ توانمندی ای او را برای احقاق حقش یاری نمی دهد. از خودم پرسیدم خدایی که این حیوانیت را تنها نظاره می کند، به چه درد می خورد؟! دیدم خدای ناظر هم با تمام قدرتی که به انسان می بخشید، چندان خدای دندان گیری نبود اما واقعیت داشت چون معجزه ای هم رخ نمی داد. دیدم ناچارم به «جهانی دیگر» ایمان بیاورم و ایمان بیاورم که خدا «آنجا» می افتد به جان آنهایی که «این جا» له می کنند و بالا می روند، دروغ می گویند و ناحقی را صاحب می شوند، مکر می کنند و می دزدند و شکنجه می دهند و تجاوز می کنند و می کشند.

  • يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۱ ب.ظ
  • + شادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی