داستانک
وقتی دلتنگه، بلند آرزو میکنه که کاش میشد براش یه شعر بگی و توش خطابش کنی: «اکسیر من!». وقتی عصبانیه اعتراف میکنه که دلش میخواد بهت خیانت کنه تا ازت انتقام بگیره. وقتی خوشحاله جلوی آینه میایسته و خودش رو با لبخند نگاه میکنه و ازت میپرسه: «به نظرت چشام سگ نداره؟» ... زن ملون مزاجی که نمیتواند نقشهها و افکار و احساساتش را از تو پنهان کند.
اکسیر: مادهای که ماهیت چیزی را تغییر دهد و آن را به چیز ارزشمندتری تبدیل کند، مثلا مس را طلا کند.
- ۰ نظر
- ۱۷ بهمن ۹۴