نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.

نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.


+ خانه  
+ نظرات در معرض ديد عموم قرار نمي‌گيرند. + گاهي مطلبي بارها دچار تغيير مي‌شود. + جمله‌ي سردرِ وبلاگ از يحيي قائدي‌ست.

دانایی آن‌ها را به هول و ولا می اندازد

شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۱، ۰۸:۱۸ ق.ظ

زری نعیمی در کلمک ِ بیست و سه صفحه ای این شماره ی عروسک سخنگو، حرف هایی زده است که به قول خودش نوشته نشده اند تا چیزی را تغییر دهند چرا که هیچ سمعکی نمی تواند راهی به شنوایی باز کند، تنها نوشته شده اند برای گریز از فرهنگ شفاهی به فرهنگ مکتوب.

- می خواستیم در تکرار نمانیم و نپوسیم تا پیر شویم. می خواستیم تا نیکی و زیبایی و دانایی را به هم پیوند بزنیم تا جریانی از هنر در ادبیات کودک خلق شود. برای همین ماهنامه ی عروسک پا به دنیا گذاشت و گفت ها! اومدم ... سلام! این فقط یک نیمه از جهانی بود که عروسک می خواست. نیمه ی دیگرش شنیدن صداهای ناشناخته بود و کشف آن ها. از آغاز بر این باور بودم و از این باور نوشته ام و تحلیل کرده ام که مسیر ماهی سیاه کوچولو، مسیر به دست آوردن هویت فردی و آزادی فردی است. هویت فردی با اعتراض و انتقاد علیه وضع موجود آغاز می شود. اما تفکر انتقادی آغاز مدرنیته است. فرهنگ تفکر انتقادی، مقطعی نیست تا از یک دوره شروع شود و در نقطه ای دیگر تمام. جریانی مستمر و پویاست تا بتواند ادعا کند از جنس «هنر» است. ادبیات کودک و نوجوان ما هنوز وارد این مرحله نشده است. ناشنوایی ادبیات کودک ایران از نوع خاصی است. اگر بروی بغل گوش هایشان فریاد هم بکشی، نمی شنوند. من رفته ام. از نزدیک ترین فاصله ی ممکن با بلندترین صدایی که داشتم. از همان اول حواس شان جمع جمع بود. برای همین پای صمد بهرنگی و تک تک آثارش را از ساحت ادبیات کودک ایران بریدند و بعد پای همه ی آن هایی که نگاهی معترض داشتند و منتقد. به جای توجه، پاسخگویی و گفت و گو، گوش ها را کیپ تر کردند و خود را به کوچه ی علی چپ زدند. دائم می کوشند خود را در فرم، به روز کنند. میز و صندلی ها را جا به جا کنند. زاویه ی دوربین ها را تغییر دهند. دنیا را آب و باد و خاک و آتش هم که ببرد، آن ها محکم و استوار و نفوذ ناپذیر بر تخت های خود لمیده اند. قله های فخر و افتخارشان امروز، عین سی سال قبل می نویسند. عین سی سال قبل می اندیشند. ویژگی مهم بهشت کوچک جویبار داستان ماهی سیاه کوچولو «بستن تمام روزنه های دانایی و شناخت» و خراب کردن «پل دانایی» بود که صمد بهرنگی می خواست از طریق ادبیات بسازد: « ادبیات کودک ایران باید پلی باشد بین دنیای رنگین بی خبری و خیال های شیرین کودکی وَ دنیای تاریک و آگاه ِ غرقه در واقعیت های تلخ  دردآور و سرسخت محیط اجتماعی ِ بزرگترها. کودک باید از این پل بگذرد». «آلبوس دامبلدور» هم مثل صمد بهرنگی می اندیشد. او را که خوب می شناسید. جادوگر بزرگ و اسطوره ای هری پاترها. او نادانی، بهشت مرفه و لوس و ننری که خانواده ی دورسلی برای پسرشان دادلی ساخته اند را «لطمه ی اسفناک» می داند. ادبیات کودک ایران خیلی شبیه خانواده ی دورسلی است و محصولش هم «دادلی» است.

عروسک سخنگو، شماره ی 249 و 250، مرداد و شهریور 91

  • شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۱، ۰۸:۱۸ ق.ظ
  • + شادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی