طولانیترین آواز نهنگ
شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۳ ب.ظ
(اِلا): انگار نه انگار که دوست صمیمی ِ من بوده! حالا با یکی دیگر دوست شده. همه ی این ها تقصیر توست. این خیلی بی انصافی است.
(ناپدری): چی شد؟! چرا تقصیر من!
(اِلا): اگر تو مامان را ندیده بودی و ما به این خانه نمی آمدیم، هنوز خانه مان نزدیک خانه ی آنها بود و با من بازی می کرد نه با آن دُری ِ احمق.
(ناپدری): چه حرف مسخره ای! اگر سالی
یک دوست واقعی باشد، تو هر جا که زندگی کنی باز هم دوست تو می ماند. حتما
از آن دوست های خیلی مهربان نیست وگرنه درست موقعی که تو بهش نیاز داری،
نمی رفت با یکی دیگر دوست بشود. من که می گویم خودت را از شر سالی خلاص کن.
طولانی ترین آواز نهنگ، ژاکلین ویلسون، ترجمه ی نسرین وکیلی، نشر افق
- شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۳ ب.ظ