اینجا در ایران
با آن بخشی از جامعه که لبهاشان را میگزند و بچههاشان را در آغوش میگیرند و خدا را شکر میکنند که به کودکشان تجاوز نشده است، کاری ندارم. با آنهایی که همواره معتقدند کِرم از پوشش و عملکرد قربانی است کاری ندارم. با آنهایی که برای نشان دادن بیتفاوتیشان نسبت به خبر منعکس شده، ناگهان حرفِ تعداد مدعیان فرزندی پرینس را پیش میکشند یا با تبریک تولد امام حسین و حضرت عباس گروههای تلگرام را چراغانی میکنند کاری ندارم. با آنها که خودشان را در این جهان کارهای نمیبینند و همه چیز را به خدا می سپارند و برای درمان همهی دردهای جهان، ختم صلوات میگیرند و به امام رضا قسممان میدهند که پیامشان را برای ده نفر بفرستیم و قطع کنندهی زنجیره شان نباشیم کاری ندارم. با مبدعین نظریهی «ما به اندازهی کافی بزرگ نیستیم تا بتوانیم تغییرات بزرگ ایجاد کنیم» که به این وسیله خودشان را از هفت دولت آزاد کردهاند کاری ندارم. با آنها که میگویند «خبرهای بد را انتشار ندهید!» تا ما بتوانیم به جای زمین، بر روی ابرها زندگی کنیم، کاری ندارم. با آن عده روشنفکرِ منفعلی که میگویند تجاوز به کودکان در همه جای دنیا به وفور صورت میگیرد و ماجرای سوییتی، دختر فیلیپینی ده سالهی مجازی را پیش میکشند کاری ندارم. با آن عده روشنفکر منفعل دیگری که پیگیری ماجرا را به انجمنهای حقوق کودکان حواله میدهند کاری ندارم. اینجا در ایران با خودخواهیها، بیتفاوتیها و انفعالهای هیچ کس نمیشود کاری داشت. زیرا روابط دوستی، کاری و فامیلیمان را شدیداً تحت تاثیر قرار میدهد.
- چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۳۶ ق.ظ