من یک ...
پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۵۸ ق.ظ
من یک دختر پنج سال و نیمه دارم که ظهرها که از مدرسه برمی گردد به جای راهی شدن به سمت آسانسور، می دود توی حیاط و از وسط گل های ریز و علفهای هرز باغچه، یک گل کوچک یا برگی می کَنَد و با عشق برای من که در درگاهی خانه در طبقهی پنجم دقایقی به انتظارش ایستاده ام، هدیه می آورد.
فقط همین سکانس، قدرت این را دارد که فیلم زندگیام را نامزد دریافت جوایز بلورین و طلایی و نقرهای مهمترین جشنوارههای دنیا کند.
- پنجشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۵۸ ق.ظ