خرگوش کوچولوی غمگین
يكشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۱، ۰۵:۲۹ ب.ظ
وقتی غمگینم، احساس می کنم که همه چیز
تیره و تار و پژمرده است و می توانم آن قدر گریه کنم که سیل راه بیفتد!
دوست دارم بروم توی رختخوابم و ملافه را بکشم روی سرم. بعضی چیزها مرا
واقعا غمگین می کند. وقتی مریضم و حالم خوب نیست. وقتی پدر و مادرم دعوا می
کنند. وقتی کسی که دوستش دارم می میرد.
اشکالی ندارد که گاهی غمگین
باشیم. وقتی غمگینم دوست دارم توی وان بنشینم یا به موسیقی مورد علاقه ام
گوش بدهم. اگر با دوستم حرف بزنم و گریه کنم حالم بهتر می شود. گاهی وقتی
با دوستان و خانواده ام هستم حالم بهتر می شود. ولی وقتی یک آدم مهربان منو
بغل می کند و می گوید: «همه چیز رو به راه خواهد شد، نگران نباش» حالم از
همیشه بهتر می شود.
* خرگوش کوچولوی غمگین، نویسنده و تصویرگر: تریس مورونی، ترجمه ی صبا رفیع، از مجموعه کتاب های سفید انتشارات فنی ایران
- يكشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۱، ۰۵:۲۹ ب.ظ