سیاستورزی
زندگی کردن با
مهتا بیشتر از هر موقعیت دیگری در زندگیم، به من سیاست ورزی را یاد داده
است. برایتان یک مثال می زنم. مهتا عادت کرده بود موقع نیاز، با عجله بدود
توی دستشویی و بدون پا کردن دمپایی هایش برود سر کار اصلی. بارها به او
گفتم که این کارش اصلا بهداشتی نیست و روی زمین ِ دستشویی، پر از آلودگی
است. گذشته از آنکه ممکن است خودش آسیب ببیند آن آلودگی ها را با خودش می
آورد روی فرش خانه. یک روز بالاخره به جای «نمی خواهم دمپایی بپوشم» خیلی
صریح اعلام کرد که می داند آنجا آلوده است ولی باز هم دلش نمی خواهد دمپایی
پایش کند.
وقتی بچه ها تمام دلایل را قبول می کنند اما همچنان روی
خواسته ی خودشان پافشاری می کنند، آدم کاملا خلع سلاح و مستاصل می شود. اما
اگر فقط کمی سیاست ورزی بلد باشیم، کافی است برای رسیدن به منظور مورد
نظرمان، بدون چک و چونه و اعصاب قرض کردن، از راه های غیرمستقیم وارد شویم:
فکرش
را بکن اگر دمپایی پایت نباشد و یک سوسک توی دستشویی پیدایش شود، چه راحت
می تواند از روی پاهایت بالا بیاید و برسد روی سر و صورتت!
پی نوشت: من و به تبع آن مهتا، از سوسک نمی ترسیم. حتی می توانیم سوسک را با دست بگیریم. فقط با آلودگی اش مساله داریم.
- جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۹:۲۳ ق.ظ