مُنی خزعل مهربان ...
منی خزعل مهربان، اینجا
جشنی به پا کرده است. مهمانش شوید به خواندن یکی از دوست داشتنی ترین و
ارزشمندترین کتابهای کتابخانه ام: «کوششی بر منظومه ی لیلی و مجنون به
شهادت منی خزعل»
این کتاب برای بیست و چهار سال، تجدید چاپ نشد و
سرانجام وقتی خاله جانم همت کرد برای دوباره بودنش، پشت درهای جهل و ممیزی
متوقف شد. مغتنم فرصتی است، از دستش ندهید!
و این کوششی است بر منظومه ی لیلی و مجنون
یا کشش و کوششی بر درک معنی عشق
این زیباترین سرود زندگی
و این غریب ترین واژه ی آشنا.
داستان ِ سرگشتگی ِ مجنون است
از زبان مجنونی دیگر!
که دیوانه خوانندش
و بیچاره خود باور ندارد.
داستان سرگشتگی مجنون است
که این بار مجنون گم شده
و لیلی مجنون وار به دنبالش می دود
تا کجا جویدش!
و این رمز زنده بودن است
که باید در عین مجنون بودن لیلی باشی
و در نهایت لیلی بودن، مجنون!
و علارغم هر چه هستی
جستجوگر، نه محزون.
این جا مجنون هم باید در منتهای اشتیاق ناز آرد
و لیلی در منتهای ناز، نیاز.
و تو برای زنده بودن
باید هر دو باشی.
داستان لیلی و مجنون
در پی یار دویدن است
و درد فراق چشیدن.
این بار قصه گویت من هستم
آن که وقت خواندن منظومه ی لیلی و مجنون بارها گریست.
نمی خواهم تو هم بگریی
بنابراین نه کتاب نظامی را،
که این بار کتاب من را بخوان.
من از گریه ها خنده آفریدم
و از خنده ها گریه!
این را همه می دانند
آنان که مرا می شناسند
شاید همین است که دیوانه ام خوانند
می دانی!
ما همه مجنونیم.
مجنون هایی پر از خوبی های کشف نشده.
مجنون ها سرزمین های ناشناخته را مانند،
پر از بیابان ها، رودها و دشت ها،
قله های دست نیافته
معدن های ناشناخته ...
- جمعه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۴۰ ق.ظ