پنج شش سال پیش کلاسی می رفتم با نام
«زبان زندگی» یا الگوی ارتباط بدون خشونت، که برای اولین بار توسط کامران
رحیمیان به ایرانی ها معرفی می شد. درباره ی آن دوره با هر که مرا می شناسد
حرف زده ام. چند روز پیش بود که با یکی از افرادی که به واسطه ی همان فضا
آشنایم شده بود دیداری داشتم و یادی هم از استاد کردم. خیلی برآشفتم وقتی
فهمیدم انسان های دانا و دلسوزی چون او و برادرش، مثل بسیاری انسان های
دیگر از این دست، در زندان هستند و ...
جینی قورباغه ی خوبی باش! یکی
از چندین کتابی است که برای آشنایی کودکان با این الگو به زبان فارسی ترجمه
شده است. در این داستان کودکان تلاش می کنند تا تقاضاهای مبهم و انتزاعی
بزرگسالان را حدس بزنند. این کتاب به چگونگی بیان تقاضا می پردازد و در
نهایت یادمان می دهد که هر چه واضح تر بیان کنیم که مایلیم دیگران چه عملی
را انجام دهند، احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که آنها تقاضای مان را اجابت
کنند.
- مادر جینی در حالی که او را بدرقه می کرد گفت: جینی
قورباغه ی خوبی باشی! جینی باید از وسط جنگل کوچکی می گذشت تا به مدرسه
برسد. در طول راه بالا و پایین می پرید و خوشحال بود که دوستان جدیدی پیدا
می کند. او شعر می خواند و .. ناگهان خشکش زد: راستی منظور مادر از این که
به من گفت قورباغه ی خوبی باشم چه بود؟ جینی ایستاد. بعد روی یک سنگ نشست.
با خودش فکر کرد: شاید منظور مادر این بود که من نباید پاپیون جدیدم را
کثیف کنم! ...
موش کور سعی کرد حدس بزند: شاید منظور مادرت این
بوده که به موقع به مدرسه برسی و در جنگل گم نشوی! یک جغد که صحبت های آنها
را شنیده بود، توی حرفشان دوید و گفت: فکر کنم منظور او این بوده که تو
باید وقتی وارد کلاس شدی به معلم و همکلاسی هایت مودبانه سلام کنی. می دانی
مودبانه سلام کردن یک رفتار خوب است ...
نویسنده: ویلما کاستِتی، تصویرگر: مونیکا رینالدینی، مترجم: کیوان رحیمیان
- ۰ نظر
- ۲۴ آذر ۹۱