نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.

نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.


+ خانه  
+ نظرات در معرض ديد عموم قرار نمي‌گيرند. + گاهي مطلبي بارها دچار تغيير مي‌شود. + جمله‌ي سردرِ وبلاگ از يحيي قائدي‌ست.

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

می‌گوید رفتارهامان ریشه در احساساتمان دارند و احساساتمان ریشه در افکارمان دارند. یعنی یک فکری توی سرمان می‌آید که یک احساسی به ما می‌دهد و بعدش در راستای این احساس یک رفتاری ازمان سر می‌زند. می‌گوید تغییر دادن افکارمان زمان زیادی لازم دارد. بنابراین فعلا قرار است انرژی مان را بگذاریم روی تغییر رفتارها. البته حذف رفتارهای ناخوشایند خیلی زمان می‌برد و به طور کامل هم ممکن نیست، بنابراین فعلا قرار است انرژی‌مان را بگذاریم روی ایجاد رفتارهای تازه و خوشایند. وقتی رفتارهای خوشایندمان را زیاد کنیم، تلخی رفتارهای ناخوشایند کمتر می‌شود.


می‌گوید برای کمرنگ کردن یک هیجان منفی باید سه بار هیجان مثبت ایجاد کنیم. معنی‌اش این است که اگر کسی را دلخور کردم باید سه بار خوشحالش کنم تا دلخوری‌اش کمرنگ شود و اگر چیزی مرا آزار داد، باید سه بار خودم را خوشحال کنم تا آن چیز آزاردهنده در ذهنم کمرنگ شود. من به این راهکارها نیاز دارم. مغزم مثل کامپیوتری است که باید به آن برنامه بدهم.


در این روزها و هفته‌های دردناک سی و شش سالگی، سخت درگیر فاصله گرفتن از بخش بزرگی از هویتم هستم. ‌می توانم حالا در پاراگرافهای طولانی درباره‌ی این بخش از هویتم بنویسم و تمام آدم‌های حاضر در سی و شش سال گذشته‌ی زندگی‌ام را در شکل‌گیری آن مقصر قلمداد کنم. به خصوص اینطور وقت‌ها معمول است که سریعا سراغ والدینمان می‌رویم. اما هر اعتراض تازه‌ای معنایش بیشتر فرو رفتن در این بخشِ آزاردهنده‌ از هویتم است. از همین تکه‌ی همیشه معترض است که می‌خواهم فاصله بگیرم. بخشی از وجودم که سالیان است مدام ضعف‌ها را می‌بیند. مدارا بلد نیست. سازگاری نمی‌داند. مراعات نمی‌کند. چیزی نمی‌دهد و مدام طلب می‌کند. در این روزها و هفته‌های دردناک سی و شش سالگی‌، آنقدر در باتلاق طلب کردن‌ها و نگرفتن‌ها فرو رفتم که مثل غریقی هی سرم را از باتلاق بیرون می‌آورم و سپاسی می‌گویم. قدردانی نجاتم خواهد داد می‌دانم. قدردانی از عالم هستی که با دردها مرا به پیش می‌راند. قدردانی از بهانه‌های کوچک خوشبختی. مثل دستی که دستم را می‌گیرد و تا رسیدن به خانه، روی دنده‌ی ماشین نگه می‌دارد.