مجموعه ای از اشعار و مقاله های خسرو گلسرخی با نام «بیشه ی بیدار» را از
خیلی پیش ها دارم. سالی دو سه باری، آن را بر می دارم و نگاهی به شعرهایش
یا وصیت نامه ی معروفش می اندازم. چند روز پیش باز دستم رفت سمت این کتاب.
برای اولین بار هوس کردم بروم سراغ مقاله هایش. به مقاله ی جالبی برخوردم
با نام «هنر اداری». که منظور همان هنر فرمایشی خودمان است. هر چند که هنر
ذاتاً جوششی است نه فرمایشی اما از آنجایی که انجام چنین کاری خیلی هنر می
خواهد بگذارید آن را به قول خودمان و مرحوم گلسرخی نوعی از هنر بدانیم.
برای آشنایی با این نوع از هنر، اگر فعالیت چندانی در جامعه ندارید، کافیست
تلویزیونتان را روشن کنید.
«نوعی از هنر که سیاست عقیم کردن هنر را
دنبال می کند هنر اداری است. این هنر سرنوشتش در چهارچوب میزها، پرونده ها
و امضاها تعیین می شود ... کار هنرمند باید با امضای کسی که مقام اداری
دارد مورد تایید قرار گیرد و هنرمند هم برای دلرضا کرد کسانی که مصدر کارند
و مستمری او بستگی به نظر آنان دارد، هنر مورد نظر را می سازد! ... برای
این هنر پوسترها و بروشورها منتشر می شود و تبلیغات همه جانبه ای در اطراف
آن به راه می افتد ... هنرمند در هیات کارمند فرو می رود و همه ی جذابیت
های اصیل و مردمی خود را از دست می دهد. او بی اعتقاد، سانسورچی، سفله
پرور، بی تعهد و زبون می شود ... بازده این هنر که در چهارچوب بوروکراسی
اداره از پشت این میز به پشت آن میز می رود، در کازیه ها خاک می خورد ...»
* بیشه ی بیدار، از مجموعه ی شعرها و مقاله های خسرو گلسرخی، به کوشش و انتخاب مجید روشنگر، انتشارات مروارید
- ۰ نظر
- ۳۰ آبان ۹۰