نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.

نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.


+ خانه  
+ نظرات در معرض ديد عموم قرار نمي‌گيرند. + گاهي مطلبي بارها دچار تغيير مي‌شود. + جمله‌ي سردرِ وبلاگ از يحيي قائدي‌ست.

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

تغییر دادن عادتهای کهنه، کار دردناکیه و واقعا روند کندی داره. مربی ها همیشه میگن وقتی تغییر رو انتخاب می کنی، کلی از راه رو رفتی. می دونم منظورشون چیه ولی واقعیت اینه که بعد از هفته ها درد کشیدن و ماه ها تلاش، هنوز احساس می کنی در نقطه ی صفر ایستاده ای.
یک چهارم ماه، مثبت فکر می کنی و کارای درست رو انجام می دی. یک چهارم ماه، ناامید می شی و کارای غلطت رو تکرار می کنی. یک چهارم بعدش، بابت کارای غلطت، خودت رو شماتت می کنی. مابقیشم در حال شماتت دیگرانی چون حمایتت نمی کنن و آماده ی تغییر نیستند. این وسط شاید یکی دو باری، اثری در خودت یا رابطه هات ببینی که به ادامه ی راه امیدوارت می کنه و سوخت همون یک چهارم ماه مثبت اندیشی‌ت میشه. یه چیزی تو مایه های اون پیامکه‌ که ... تا زمانی که نایستاده ای اصلا مهم نیست که چقدر آهسته به حرکتت ادامه می دی ...
همینا به علاوه ی «لوییز هی» که میگه آموختن یعنی اشتباه کردن.


مهتا، تو پرچم افتخار من و پدرت در برابر فامیل و دوست و همسایه نیستی. قرار نیست باشی. ما هرگز ایده ای برای تحویل دادن یک نابغه، به جامعه ی جهان سومی مان نداشته ایم.
هر سه مان خوب می دانیم که هیچ چیز به اندازه ی با هم زیر پتو رفتن‌ در صبح های سرد زمستان و بوس و قلقلک بازی، سر شوقمان نمی آورد.


پدر من یک کاسب بود. یاد ندارم هرگز برایم کتاب خریده باشد. مادرم هم زنی درگیر بچه داری و غذا پختن و جارو کشیدن بود که همیشه ی خدا از کتاب خواندنم شاکی بود. ما در خانه مان هویتی با نام «کتابخانه» نداشتیم. ولی من عاشق کتاب شدم. عاشق خواندن و نوشتن.

4 تیر 92


سال 1326 برای مادرم و برای تک تک ما سرآغاز یک غم بزرگ بود.
مادر می گفت که آدم به دو گونه می تواند با رنج رو به رو شود. یک گونه اش این است که زیر بار غم خُرد شود و نتواند با آن مقابله کند. گونه ی دیگرش این است که از غم نیرو بگیرد. غم زمینه ای شود برای تبدیل شدن به یک نیروی بزرگ که می توان با آن چیزی ساخت.
آن لحظات برای من سرآغاز عهدهایی شد که با خود بستم. عهد بستم که غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنم.

مادر و پنجاه سال زندگی در ایران، توران میرهادی، نشر قطره