حصر ذهنی
زری نعیمی اغلب حرف هایی می زند که درباره شان فکر می کنم.
- «ای.اس.بایات» که می گفت: "داستان بگو یا بمیر" وقتی بچه بوده آثار دیکنز
و والتر اسکات، استیونسون و جین آستین را خوانده. اغلب کتاب هایی که
«استفنی مه یر» در دوران کودکی خوانده، طبق خط کشی های رایج، جزو کتاب
هایی نبودند که او باید می خواند. اما خوانده، آن هم با حرص و ولع. «جودی
بلوم» گفته: "بیشتر وقت ها نمی توانستم از کتاب هایی که خوانده بودم گزارشی
بدهم چون کتاب هایی بودند که در قفسه ی کتابخانه ی پدر و مادرم پیدا می
کردم. عاشق آن کتاب ها بودم. ممکن نبود تمام آن ها را بفهمم اما از زندگی
اسرارآمیز بزرگترها تصویر کلی ای به من می دادند که همیشه در پی کشف اش
بودم."
وقتی پرونده های نویسندگان را مرور و بر ریشه های خواندن در کودکی و
نوجوانی آنها تامل کردم، فهمیدم شاید یکی از دلایل کشف خواندن و اعتیاد به
آن، با همین ناخنک ها شروع شده. کتاب خواندن آنها، محدودیت سنی نداشته،
کاملاً برعکس بوده، از آثار بزرگسالان لذت برده و جهان ناشناخته و مرموزشان
را کشف می کرده اند. بعد مقایسه کردم. افکار و گفتار آنها را با نویسندگان
و نوجوانان ایران که خیلی دغدغه ی رعایت این محدوده ها را دارند. فکر نمی
کنید یکی از دلایل ِ گریز نوجوانان و کودکان از خواندن، حصر ذهنی آنها
باشد؟
عروسک سخنگو، شماره ی 242
- يكشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۰، ۱۱:۱۸ ق.ظ