نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.

نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.


+ خانه  
+ نظرات در معرض ديد عموم قرار نمي‌گيرند. + گاهي مطلبي بارها دچار تغيير مي‌شود. + جمله‌ي سردرِ وبلاگ از يحيي قائدي‌ست.

کیکاووس یاکیده

پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۲۹ ق.ظ

بخش هایی که دوست داشتم از مجموعه شعر ِ «کولی: پیراهن تنگ یک خواب بلند» کیکاووس یاکیده، نشر قطره

مرا ببخش / که با دوریت زنده ام / هنوز.

تمامی ثروت من  / باد است / اسب ِ خواب ها و خیال ها.

مغرور، فروریختن آموخته ام / از آبشار ِ پیش ِ پای تو.

با تو / بر تکاپوی موج / برافراشته بادبان، / در هیاهوی بوران / ایستاده، / منم.

لبخندشان / چون سگان وحشی / حضور مرا می دَرَد / و من / دوستشان دارم / که نام تو را می دانند.

حرفت که تمام شد / به چشمان من خیره نشو / از حوالی باران / تا کمی بعد از آن / مردم شتاب می کنند / مردم باش.

تا نقش قلب بر سینه ات را روفو می کنم / فالی بخر.

من و تو / خاطرات درختان یک کوچه ایم .

فاصله ایست / همچون نگاه ما به درخت / درخت به ما.

هوایی است / رانده شده / از تکرار گشودن و بستن دری / که برای دیدن تو باز می شود.

پنجره ایست / که به چشمان تو باز می شود / جهان.

چقدر زمان کوتاه است / برای تفهیم آنچه به آن ایمان نداریم / به دیگران / به خودمان.

خلاصه ی راه می شود / طلوع، تو، غروب.

از ظهر تا غروب طول کشید / دشتی را شخم زدم / تا دفنش کنم / بدعادت شده بود / جلوتر از من راه می رفت تا زودتر به تو برسد / سایه ام را می گویم.

دیوار / روزنی است / برای ندیدن. / ندیدن / امکانیست / برای دوباره دیدن.

از سرریز حماقت هایت / نترس / کولی! / این تنها معنای توست.

چه خوب است / چیزی برای باختن / داشتن.

مردی که در ایستگاه نایستاده است / چتری ندارد / باران را نمی شناسد / چرا زندگی می کند؟

چهاردیواری خالی ام / به من پناه آور.

آن قدر بگویی برو / و کسی نباشد برود / آنقدر بگویی / و کسی نباشد بفهد می گویی /دست بردار.

خانه ی مادربزرگ / پرنده ایست / در آسمان کودکی.

شکافی است میان ما / با این همه در انتها به هم خواهیم رسید! / لبریز از حیرت / یکی می شویم / شرمگین ِ دشمنی ها.

صبح / از خواب بیدار شد / ظهر / عاشق شد / شب/ کودکی داشت.

باد / دوره گردی است / خریدار سکوت های ژرف / که میان دو فریاد خاموش / چشم می بندند.

شانه بر در سایید و آمد / مرگ / با چشمانی دو پنجره / به دریایی توفانی باز.

دردها و زخم ها آمده اند / تا میانشان گم شویم.

چه بیراهه های پرچراغ / که به هیچ نمی رسد / مگر به بیراهه ی دیگر.

به نشانی ِ جایی که زخم های خوب شده / از آنجا می آیند / می روم.

نیا / گلایه نکن / از آن زمان ها هم هیچ نگو.

  • پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۲۹ ق.ظ
  • + شادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی