غاده السمان - 6
گزیده هایی در روایت «مرگ و دیگر چیزها»، از شش دفتر شعر غادة السمان: زنی عاشق در میان
دوات - ابدیت، لحظه ی عشق - رقص با جغد - معشوق مجازی - غمنامه ای برای
یاسمن ها ( هر پنج کتاب از نشر چشمه) - دربند کردن رنگین کمان (نشر نقره) -
ترجمه ی عبدالحسین فرزاد
برای من اهمیتی ندارد / بید مجنون بکاری یا سپیدار / که وقتی مردم بر قبرم
سایه بیفکند / برای من اهمیتی ندارد / که قبرم را با گل های سرخ تزیین کنی /
یا بر آن گیاهان کوهی و خار بگذاری / زیرا براستی من هرگز در آنجا مدفون
نیستم / مرا بعد از مرگ درون کتاب هایم می یابی / مهراس! / با شبح من در
لابه لای اوراق کتابهایم / دوست باش.
آن گاه که در گذشتم / جسم تهی ام را چون پوست بسوزان / و خاکسترم را درون
ساعت شنی تعبیه کن / و آن را روی میز تحریرت بگذار / تا به یاد آری که عمر
کوتاه تر از آن است / که در گریستن بر من / بر باد شود / پس ای یار /
زندگی کن / به خاطر بزرگداشت مرگ من.
من زنی عربم / در زیر صحراهای جاهلیت / زنده به گور بودم / و در عصر راه
رفتن بر سطح کره ی ماه / من همچنان زنده به گورم در زیر ریگزارهای حقارت
موروثی.
هنگامی که پروانه / طعم پرواز آزادانه را می چشد / هنگامی که
نشئه ی حرکت بال هایش را / در هوا می شناسد / هیچ کس نمی تواند / او را به
پیله اش بازگرداند / و قانعش کند که کرم پیله بودن / برایش بهتر است.
جغدی را دیدم / که مردم را به فال بد می گرفت / و پیپ خود را می کشید.
چونان چشمه ای / که به دست نمی آیی / مگر آنکه روان شود.
رویا باید که همواره در دوردست باش / همچون بارش برف بر فراز بلندی ها / تا واقعیت چرکین روزانه / آن را پی مال نکند.
می بینم چشمانت را، لبانت را، بازوانت را / و تنت را / اما تو کجایی؟ / که تو را سخت گم کرده ام.
گریزگاه کجاست؟ / در حالی که چشمانت در برابر من است / و فراقت پشت سر / و زیستن با تو و بی تو / محال.
آیا آن ستاره که فرو شد / دیگر بار در جای خود بر آسمان بر می آید؟
آنان که روزگارانی دراز / آبستن شب اند / چون به آرزو عاشق باشند / خورشید می زایند.
- پنجشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۱، ۰۸:۲۵ ق.ظ