نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.

نوشتجات

نوشتن و ننوشتن, انتخاب بین زنده ماندن و مُردن است.


+ خانه  
+ نظرات در معرض ديد عموم قرار نمي‌گيرند. + گاهي مطلبي بارها دچار تغيير مي‌شود. + جمله‌ي سردرِ وبلاگ از يحيي قائدي‌ست.

شب ...

دوشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۱۱ ب.ظ

شب سه تایی رفتیم مرکز خرید، مهتا یک عروسک باربی باردار که دلش وا می‌شه، بچه‌ش از اون تو در می‌آد خرید. فردا روز اسباب‌بازی بود. اسباب‌بازیشو به علاوه‌ی یه چیزای دیگه گذاشت تو کیفش بُرد مهد. وقت برگشتن از مهد هی لوس‌بازی درمی‌آورد و کیفش را نمی‌انداخت روی دوشش. من هم مسئول کیف خودم بودم. رسیدیم خونه کیفش نبود. شاید توی تاکسی از دستش افتاده بود. پیش خودم فکر کردم طفلی «ف» با چه عشقی دیشب ما رو برد تا این اسباب‌بازی رو بخریم، شاید ناراحت شه بشنوه یه روزم دووم نیاورده. بذار لااقل یکی دو هفته‌ی دیگه بفهمه.

مامان: مهتا فعلا به بابا نگو کیف و اسباب‌بازیتو گم کردی. شاید ناراحت شه دعوات کنه.
مهتا: دعوا می‌کنه که دعوا می‌کنه. بابامه. باید از همه چی خبر داشته باشه.

  • دوشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۱۱ ب.ظ
  • + شادی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی