بابا ...
پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۲۱ ب.ظ
بابا شب خانه نمی آمد و با هم تنها بودیم. داشتی با موسیقی ای که از تلویزیون پخش می شد، می رقصیدی. یکدفعه آمدی سمت من و گفتی: "پوشُ" یعنی پاشو. بعد دستت را دراز کردی و دستم را گرفتی و با هم رقصیدیم. خوب حال و هوای نبودن بابا را عوض کردی.
- پنجشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۲۱ ب.ظ