با مامانبزرگ ...
جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۱۷ ق.ظ
با مامان بزرگ رفته بودیم خرید. خانه که
رسیدیم، بهت گفتم زود برو دستشویی. یک کاره سر جایت ایستاده بودی و نگاهم
می کردی. بلندتر گفتم: دِ بدو برو دستشویی! مامان بزرگ برآشفت که سرش داد
نزن بچه است. رفتی توی دستشویی و ادای گریه کردن درآوردی.
گفتم واسه چی
گریه می کنی؟
گفتی: من توچویواَم. (کوچولوام)
- جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۱۷ ق.ظ